بسته بندی فقط لباس کالا نیست:

معروف است كه گفته ميشود ”بستهبندي لباس كالاست“. اين تعبير، تعبير اشتباهي نيست. اما همه كاركردهاي بستهبندي را توجيه نميكند. در واقع ميتوان گفت اين تعبير، شرط لازم براي بستهبندي است اما شرط كافي محسوب نميشود.
اگر تنها به اين كه بستهبندي لباس كالا باشد بسنده كنيم همه تدابير و حواس ما متوجه كالا و بدين ترتيب سياستهاي بستهبندي ما كالامحور خواهد بود. چنين نگرشي تنها براي شروع كار مناسب است.
در واقع همه مديران واحدهاي توليدي، خودآگاه يا ناخودآگاه در حال مديريت محصول خود هستند. اما مديريت ايشان، بنا به علل گوناگون ميتواند بهترين تا بدترين كيفيت را داشتهباشد. هر چه مديران واحدهاي توليدي از روشهاي مديريت محصول آگاهي بيشتري داشته و براي آن تدابيري انديشيدهباشند، حضور موفقتري در بازار خواهند داشت. وقتي در حوزه مديريت محصول بحث ميكنيم بايد براي هفت گزينه شاخص آن، تعريفي داشتهباشيم. اگر نه محصولات ما در مراحل گوناگون توليد تا مصرف دچار سليقه گرايي كارمندان و مديران فرعي خواهد شد.
هفت گزينه شاخص در مديريت محصول عبارتند از كاركرد محصول Functionality، نمايش محصول Appearance، كيفيت محصول Quality، بسته بندي محصول Packaging، نام تجاري محصول Brand، ضمانت محصول Warranty، پشتيباني محصول . Service/Support
همان طور كه معني و مفهوم واژههاي بالا نشان ميدهد همه اين واژهها به ويژگيهايي اشاره دارند كه با شخصيت و حيثيت توليدكننده ارتباط مستقيم دارد. امروزه توليدكنندگان موفق سعي دارند بسياري از گزينههاي بالا را در قالب بستهبندي كالا به اطلاع مشتري برسانند. نمايش، نام تجاري، ضمانت و پشتيباني كالا از جمله مواردي هستند كه اغلب از سوي بخش بازرگاني پيگيري شده و ميتوانند در بستهبندي كالا اجرا شوند. بنابراين امروزه عامل تعيينكننده و تاييدكننده بسياري از فاكتورهاي شخصيتي توليدكننده همان بستهبندي است. تمام كارشناسان نام تجاري(برند) كه به غولهاي تجاري دنيا در زمينه توسعه نام تجاري ايشان مشاوره ميدهند در كنفرانسهاي برند در سراسر جهان بر اين نكته تاكيد دارند كه بستهبندي يكي از مهمترين عوامل ارتباط با مشتري و علاقمند كردن او به نام تجاري كالا هستند. اين موضوع زماني اهميت پيدا ميكند كه ما مطابق آن چه در جهان رايج است بپذيريم كه همه تصويري كه مصرفكنندگان از شخصيت توليدكننده دارند امروز در نام تجاري يا همان برند خلاصه شدهاست.
بنابراين امروزه بستهبندي با نام تجاري مترادف شدهاست و نام تجاري يعني همه شخصيت توليدكننده يا صاحب كالا.
شايد از قديم هم بستهبندي كالا تا حدي به عنوان نمادي از طرز تفكر، مديريت و ميزان توجه توليدكننده به مصرفكنندگان شناخته شدهبود. اما امروزه در صحنه رقابتهاي تجاري اين موضوع تا حد يك سلاح براي از ميدان به در بردن رقبا استفاده ميشود. مشتري از بد بودن بستهبندي رنجيده ميشود و آن را به حساب بيتوجهي و بياحتراميتوليدكننده به خود ميگذارد. روش تبليغات و رقابت در بازار نيز در جهت تشديد چنين تصوري است تا شركتهايي كه تواناييهاي بالايي در بستهبندي و ارائه كالاهايشان دارند بهتر بتوانند دل مصرفكنندگان را به دست آورده و آنها را حتي به دفاع از خود وادارند.
بستهبندي فقط لباس كالا نيست بلكه لباس خود ما (صاحب كالا) است. نشانه شخصيت خود ما است. اگر به اين نكته دقت داشتهباشيم در مييابيم كه اگر توليدكننده تخته سنگ هم باشيم بايد هنگام ارسال آن براي بازار (خريدار) چنان تمهيداتي را در بستهبندي آن به كار بنديم كه ا كارگران بارگيري و باراندازي تا خود مصرفكننده نسبت به كالاي و نظم و ضابطهاي كه در توليد و عرضه آن داشتهايم به ديده احترام بنگرند. اين خود بسياري از هزينههاي تبليغات و حفاظت از نام تجاري ما را كاهش خواهد داد.
كافي است يك بار به فروشگاه رفته و به محصولاتي كه در كنار هم روي قفسهها چيده شدهاند نگاهي بياندازيم. به تلاشي كه طراحان و مديران شركتهاي توليدكننده براي جذب مشتري و قانع كردن او براي خريد انجام دادهاند فكر كنيد. به اين كه ايشان چه قدر در اين بارهانديشيدهاند و به زعم خود چه ابتكارهايي را به كار بستهاند. بعد ببينيد حداقل در مورد جذب خود شما چه قدر موفق بودهاند. درباره ايشان و ابتكارات ايشان چه فكر ميكنيد؟ به طور قطع آن چه به ذهن شما برسد تصويري از بينشها و گرايشهاي صاحبان آن كالاهاست. همين بينشها و گرايشهاست كه شخصيت يك انسان را شكل ميدهد و ايشان با بستهبندي كالاي خود در واقع شخصيت خود را به نمايش گذاشته و آن را در عرصه رقابت وارد كردهاند. بستهبندي ارزانترين و مناسبترين راه نشان دادن شخصيت صاحبان كالاست
نویسنده: آقای رضا نورائي

نظرات شما عزیزان:
|